نتایج جستجو برای عبارت :

امروز میخواهم به مصاف تزویر بروم

سلام یوکا؛
 
دلم برای تو تنگ شده بود.
فردا می‌روم.کجا؟ فراتر از ترسم. امروز دوتا از همکلاسی‌هایم داشتند در مورد هدفشان حرف می‌زدند. من نمی‌دانم چه هدفی دارم. فقط دلم می‌خواهد بنویسم. و از اینجا بروم. خیلی می‌ترسم.
 
یابلو.
امروز میخواهم به مصاف تزویر بروم که بدترین آفت دین است تزویر با لباس
تقوا و دیانت به میدان می آید تزویر سکه ای دو روست که بر یک رویش نام خدا و
بر روی دیگرش نقش ابلیس است عوام خدایش را میبینند و اهل معرفت ابلیسش و
چه خون دل ها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان و به ظاهر
متدین یا ایها الذین آمنوا، آمنوا ...
قطعه ای عبرت آموز از سریال مختارنامه
هو
از نظر روحی نیاز دارم چند روزی موبایلم را خاموش کنم، و بی خبر بروم جایی که هیچکس فکرش را هم نکند. بروم با خودم سنگ وا کنم، بروم برای آدم های زندگی ام دلتنگ شوم، که قدرشان را بیشتر بدانم... بروم از هیاهوی درس و بحث و کار جدا شوم، بروم خلوت کنم، یک نفری با خودم، با کتاب هایم، با روز های دور مجردی ام. نیاز دارم از این چیزی که هستم فاصله بگیرم. می خواهم لپ تاپ را بزنم زیر بغلم، و هر روز بروم یک گوشه در کتابخانه ی خلوتی بنشینم و ساعت ها بنویسم. نیاز دا
همین الان که دارم این پست را می نویسم برنامه امروزم به کلی به هم ریخته است. قرار بود امروز صبح بنشینم و درس معادلات دیفرانسیل را بخوانم که ناگهان مادرم زنگ و شروع کرد به درد و دل کردن و اصلا خودش را جای من که طرف مقابلش هستم قرار نداد که شاید کار داشته باشد و حدود دو ساعتی به درد و دل نشست. البته من هم هیچی نگفتم چون دیدم نیاز به حرف زدن دارد و گذاشتم تمام حرف هایش را بزند ولی خب کاش کمی فکر می کرد که من هم کار دارم. الان هم باید ناهار بخورم بروم دا
تیم‌های فوتبال استقلال و پرسپولیس در چارچوب رقابت‌های هفته چهارم لیگ برتر روز یکشنبه به مصاف هم می‌روند. جواد خیابانی این دیدار حساس را از ورزشگاه آزادی گزارش خواهد کرد. این دو تیم تهرانی فردا یکشنبه از ساعت ۱۶ به مصاف یکدیگر می‌روند.
‹‹..کسانی که ادعا می‌کنند اخلاق‌مدار یا دین‌مدارند، میزان حساسیّتی که از خود در برابر نقض این ارزش‌ها نشان می‌دهند باید با میزان اهمّیّت ارزش نقض شده متناسب باشد. یعنی اگر در برابر نقض یک ارزش درجه چندم از خود واکنش شدیدی نشان دهند، امّا در برابر نقض یک ارزش درجه اول سکوت کنند و هیچ واکنشی از خود نشان ندهند، این نشان می‌دهد که انگیزه آنان در دفاع از ارزش‌های اخلاقی یا دینی انگیزه‌ای سیاسی یا اقتصادی است، نه انگیزه‌ای دینی یا اخلاقی. ه
شکست در دیداری تدارکاتی
تیم فوتسال پیام وحدت عصر امروز ۱۶ آذر ماه ساعت ۱۶  در دیداری تدارکاتی و  به میزبانی تیم میثاق  به مصاف  این تیم  رفت و در پایان نتیجه را به تیم حریف واگذار کرد.
این بازی مهیج و دیدنی  ۷ گل در بر داشت ، که سهم تیم پیام وحدت ۳ و تیم میثاق ۴  بود.
گل های تیم پیام وحدت در این مسابقه دوستانه  را << پیمان رحمتی ،سهیل قنبری و سلمان باخدا>> به ثمر رساندند.

تیم پیام وحدت ؛ خود را برای حضور قدرتمندانه در لیگ فوتسال شهرستان تای
امشب باید اتاقم را تمیز کنم، احتمالا سرویس را هم بشورم. هرچند دوشنبه روز نظافت است و کسی برای تمیز کردن می‌آید، اما فردا مهمان دارم. نمی‌توانم تا دوشنبه صبر کنم. برای ساعت ۹ تا ده شب هم ماشین لباس‌شویی را رزرو کرده‌ام. 
مهمانم ماریاست! هفته‌ی اولی که آمده بودم دعوتم کرد خانه‌اش، پیتزا پختیم و ساعت‌ها حرف زدیم. فردا برای شام دعوتش کردم ولی ساعت ۳ می‌آید. کلی وقت داریم تا حرف بزنیم! صبح باید بروم خرید. یادم باشد بپرسم چه غذایی دوست دارد.
امر
بی غبار آمده‌ام پیش تو آیینه شوم
تا خودت را به تماشا بگذارم بروم
تا رسیدن به قرار ازلی راهی نیست
پا اگر بر سر دنیا بگذارم، بروم
سهم من از همه عشق همین شد که گلی
گوشه‌ی خاطره‌هایت بگذارم، بروم
پ.ن؛
هر چه خواستم حرفم گفتنی نبود، انگار برای این بخش از احساسات کلامی نساخته‌اند یا به قول فرشتگان "قالوا ماذا قال ربکم، قالوا الحق"
مدح تو کی با سخن کامل شود
وحی باید بر قلم نازل شود
《همیشه حرف دلم با تو نیمه تمام گذشت...》
او میگفت که پس از سالها زندگی مشترک، همسرم از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم. زنم گفت که مرا دوست دارد، ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد. و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد. زن دیگری که همسرم از من میخواست که با او بیرون بروم مادرم بود که 19 سال پیش بیوه شده بود ولی مشغله های زندگی و داشتن 3 بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی ونامنظم به او سر بزنم.


ادامه مطلب
مرگ بر منافق تزویر
مختار:
امروز می خواهم به مصاف تزویر بروم که بدترین آفت دین است. تزویر با لباس دیانت و تقوی به میدان می آید. تزویر سکه ای است دورو، که بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است. عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت ابلیسش. و چه خون دلها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان و به ظاهر متدین
این چند روز خوشحال بودم. یعنی اولش داشتم ناراحت میشدم و هورمون‌ها داشتند فوران میکردند که تو گفتی پاشو بیا برویم دور دور. رفتیم، با خوانواده تو. فی‌الواقع آنجا که ما بودیم، ما خانواده محسوب می‌شدیم برای دیگران! آن شب خیلی خوش گذشت، علی رغم تمام گرما و گرفتگی های هوا و غریبه‌گیِ من. 
فردا و پس فردایش هم خوب بود. کلا خوب بود، غیر از این هوای کثافت، این تهرانِ کثیف. منی که مجبورم فردا بروم، هم امتحان دارم هم آزمایشگاه. حالت جامد کتاب نخواندم، ه
همه ارزویم، چه کنم که بسته پایم؟!
دچار استیصال می شوم ... کاش می توانستم پی دل تو بروم ... کاش می توانستم پی  دل خودم بروم ...
چند قدم مانده تا رهایی؟! چند قدم مانده تا درک حضور تو؟! چند قدم مانده تا اغوشت؟!
تو فقط اذن بده به دیدارت، تو فقط بگو بیا ... 
دل می کنم از هرچه هست... 
 
متاسفانه مخالفان استاد رائفی پور وقاحت و بی شرمی رو از حد گذروندن و چند وقتی است با ساختن اکانت هایی موهوم قصد تخریب ایشان رو دارند برای نمونه با وجود تذکرهای مکرر موسسه مصاف ایرانیان و همچنین کاربرهای دیگر برای عوض کردن اسم  اکانتی که در تصویر می بینید و پاک کردن توییتش ، اما ظاهرا قصد این اکانت هزینه سازی برای استاد رائفی پور هست و توسط افراد معلوم الحالی ساخته شده که بعدها قراره به همین اکانت ها استناد کنن
در جریان هستید که اسم رمز حمل
مثل روزهای کودکی که از خواب بعد از ظهر چشم هایم را باز می‌کردم و می‌دیدم همه قبل از من بیدار شده‌اند و دارند بساط چای بعد از ظهر را فراهم می‌کنند یا حتی چایشان را هم خورده‌اند.
و من یک جورهایی حس غافلگیر شدن نه چندان دوست‌داشتنی بهم دست می‌داد و نه دلم میخواست بلند بشم و با اون ماجرای نصفه نیمه مواجه بشم نه دوست داشتم بخوابم دوباره.یا مثل روزی که به کلاس دیر می‌رسیدم و تا آخر انگار حالم خوش نبود.
امروز همه‌اش همین حس و حال را دارم.نمیخواه
پمپئو فرموده قاآنی را هم می زنیم!
ظاهرا عین الاسد به پشمشان هم نبوده! نهایتا قولنجشان را گرفته باشد!
اینجاست که انسان این طور می فهمد که ایران خانم را مخیر کرده اند میان مصاف جدی و یا لحاف مذاکره!
به هر حال خون توی کار هست! 
با ماست که شرف و عزت را انتخاب کنیم یا ذلت و لذت را!!!( لذت کجا بود.....توی لحافی که آرمانهای نازنین ما با این نره غولها جمع شوند؟)
-----------------------------
بعد نوشت: دیشب یکی از دانشجوهای افغانستانی برای انتخاب واحدش زنگ زده بود به همسر
امروز کلا دوست داشتم فقط راه بروم و چیزی ننویسم ولی آخرش نتونستم و الان پشت لپ تاب دارم می نویسم.
نوشتن یه جورایی اعتیاد میاره و انگار یه چیزی کم دارم وقتی نمی نویسم.
انگار اونایی که مطلبت را می خونند و نظر می دهند می شوند دوستهای عزیزت. باهاشون ارتباط می گیری و ...
 
من همه شما را دوست دارم
ابرهای تیره آسمان زندگی‌ام را پوشانده. خسته‌ام. تعطیلات فرجه‌ها را از شنبه‌ی هفته‌ی پیش برای خودم آغاز کرده‌ام و بیش‌تر از ده روز می‌شود که کلاس‌ها را شرکت نکرده‌ام. به قول دوستی، عملا دچار تعارض داخلی شده‌ام. حضور در خوابگاه را هم نمی‌توانم تاب بیاورم... اما جایی را هم ندارم که بروم. نمی‌دانم راه درست و غلط کدام است. خسته‌‌ام.
دیروز خواستم از واقعیت فرار کنم. بی‌هدف سوار اتوبوس شدم و به اصفهان رفتم. نمی‌دانستم کجا باید بروم. نمی‌دا
وقتی پا به این خوابگاه گذاشتم همینقدر دلم گرفته بود که حالا گرفته...حالا که آخرین شب بودنم در اینجاست...من چهارسال در این شهر فقط زندگی نکردم...من بزرگ شدم،تجربه کردم...آدم دیگری شدم...این روزهای آخر هرکجای شهر که پاگذاشتم یاد خاطرات بیشمارم می افتادم و تازه میفهمیدم که چقدرها در این شهر ریشه دوانده م...که سخت است اینکه این آدمها و این فضاها را بگذارم و بروم...و تازه بروم در شهر خودم که حس میکنم غریبه تر از این حرفها شده م با کافه ها و کتابفروشی ها
بعضی وقت‌ها به شدت نیاز دارم که دور بشوم! از همه چیز و از همه کس... حتی عزیز ترینم. نیاز دارم که خودم باشم و خودم. خودم باشم و دو تا پاهایم و کوهی که مقابلم ایستاده است. با هر قدم بالا‌تر بروم و غم‌ها و دلزدگی‌ها و نشخوار‌هایِ ذهنی‌ام بریزند از وجود و ذهنم و تا پایین کوه غلت بخورند. بی وقفه بروم بالا و پشت سرم را هم نگاه نکنم. نیاز دارم وقتی که به نوکِ قلۀ کوه می‌رسم قلبم مثلِ قلبِ گُنجشک بزند و نفسم بالا نیاید. نیاز دارم که بنشینم و خیره بشوم به
بعضی وقت‌ها به شدت نیاز دارم که دور بشوم! از همه چیز و از همه کس... حتی عزیز ترینم. نیاز دارم که خودم باشم و خودم. خودم باشم و دو تا پاهایم و کوهی که مقابلم ایستاده است. با هر قدم بالا‌تر بروم و غم‌ها و دلزدگی‌ها و نشخوار‌هایِ ذهنی‌ام بریزند از وجود و ذهنم و تا پایین کوه غلط بخورند. بی وقفه بروم بالا و پشت سرم را هم نگاه نکنم. نیاز دارم وقتی که به نوکِ قلۀ کوه می‌رسم قلبم مثلِ قلبِ گُنجشک بزند و نفسم بالا نیاید. نیاز دارم که بنشینم و خیره بشوم به
#اطلاعیه_مهم موسسه مصاف
اجتماع بزرگ مردمی #عید_بیعت با امام زمان علیه السلام
امروز... روز امامت امام زمان ما در پیش است؛ روزی که امام ما منتظر است تا بر اریکه قدرت تکیه بزند، یک به یک به پیشگاه او حاضر شویم و با او تجدید #بیعت کنیم...
اما... دوازده قرن از این انتظار میگذرد. دوازده قرنی که عالم در ورطه آتش و خون و خشونت دست و پا میزند... اما نجات دهنده ای نمی یابد. زیرا صدایش نمیزند
آیا... اگر دوازده قرن پیش همدل و هم صدا در تجدید بیعت با امام زمان خود اج
دارم به آدم بهتری در مسیر هدف تبدیل میشوم. امشب مادر گفت:« شقایق سعی کن امسال فرصت رو از دست ندی و برای اپلای تلاش کنی». حرفش یک حالت ملتمسانه ای داشت که از هر جمله ی انگیزاننده موثرتر بود. متوجه شدم حتی با پایه حقوق  ۴.۵  مادرم باز خوشحال تر است که من بروم. انگار راستی راستی باید بروم. دارم میروم.
شقایق(همکارم) استعفا داد ماه پیش. امروز بهم پیام داد و گفت عذاب وجدان داره که رفته و من رو دست تنها گذاشته. گفتم نداشته باشه و درکش میکنم. گفت رشته حقوق
دیگر نمی‌توانم دنبال این سایه‌های بیهوده بروم، با زندگانی گلاویز بشوم، کُشتی بگیرم. شماهایی که گمان می‌کنید در حقیقت زندگی می‌کنید، کدام دلیل و منطق محکمی در دست دارید؟ من دیگر نمی‌خواهم نه ببخشم و نه بخشیده بشوم، نه به چپ بروم و نه به راست. می‌خواهم چشم‌هایم را به آینده ببندم و گذشته را فراموش بکنم.
| زنده به گور _ صادق هدایت |
 
«ﺑﺎﺭﺑﺎﺭﺍ ﺩ ﺁﻧﺠﻠﺲ» ﺩﺭ ﺘﺎﺏ «ﻟﺤﻈﻪﻫﺎ ﻧﺎﺏ ﺯﻧﺪ» می گوید:
ﺍﻭﻝ ﺩﻟﻢ ﻟ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﺩﺑﺮﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﻨﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺸﺎﻩ ﺑﺮﻭﻡ!
ﺑﻌﺪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﻣُﺮﺩﻡ ﻪ ﺩﺍﻧﺸﺎﻩ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﻨﻢ ﻭ ﺳﺮ ﺎﺭ ﺑﺮﻭﻡ!
ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﻓﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻨﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺍﺭ ﺷﻮﻡ!
ﺑﻌﺪ ﻫﻤﺸﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﻪ ﺑﻪﻫﺎﻢ ﺑﺰﺭ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺎﺭ ﺷﻮﻡ!
ﺑﻌﺪ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻪ ﺑﺎﺯﻧﺸﺴﺘﻪ ﺷ
به گزارش دورتموند ایران ، دو تیم دورتموند و دوسلدورف در ورزشگاه خانگی دورتموند یعنی وستفالن بازی هفته چهاردهم خود در این فصل بوندسلیگا را برگزار خواهند کرد.
در ده مسابقه اخیر این دو تیم، دورتموند 6 بار موفق به شکست حریف خود شده و دو بار هم شکست خورده و تنها دو بازی به تساوی انجامیده است.
در تاریخ این دو تیم، چهل بار به مصاف هم رفته اند که دورتموند 17 بازی را برده و 15 بازی را شکست خورده و 8 بازی هم مساوی شده است.
در این چهل دیدار دورتموند مجموعا 75
۱:این روزا مدام از خودم میپرسم:تو باهام میمونی نه؟ خودم مدام میگه که اره عزیزم. تا تهش.
 
۲:از مسافرت خسته شدم. استرس گرفتم که مبادا از انتخاب رشته جا بمانم. مشاور لعنتی ام جواب نمیدهد. دیشب بد خوابیدم. به روانشناسم خبر ندادم که جلسه جمعه را نمیروم. من ترسیده ام. دیشب خواب دیدم موهایم را کوتاه کرده ام اما خودم نمیدانم کی! هی از این و ان سراغ میگیرم که من بااااز کی رفته ام مو کوتاه کرده ام؟ 
 
۳:تازه امروز که ما برمیگردیم تهران، شمال افتاب شده.
هو المُفر ...
 
تازگی ها چقدر دلم می خواهد بروم... بروم... نه برای آنکه به مقصدی برسم یا چیزی پیدا کنم، فقط بروم که رفته باشم... من... خسته... از تکراری هر روزه ساعت ها و رنگ ها و آدم ها... خسته از همه رسیدن ها... خسته... از حالت تکراری چشم ها... خسته... از ضربان یکسان قلب ها... خسته... از همه چیز... فقط می خواهم بروم... بدون مقصد... و شاید حتی بدون مبدا... تعبیر ساده اش می شود اینکه یک روز صبح چشم هایم را باز کنم و ببینم...
 
 
نه... من از انبوه هر روزه دیدن ها خسته شده ام..
سه روز مستمر است در حال نوشتنم. صبح با استرس تعویق کارهایم از خواب بیدار می‌شوم. همین طور که چشمانم را باز می‌کنم، کیف لپ تاپ را با دستم جلو می‌کشم و سرم را از روی بالشت برمی‌دارم و به جایش لپ تاپ را می‌گذارم. تق تق تق چیزهایی که ته ذهنم شناور هستند را روی صفحه می‌آورم و یکی یکی جلوی پروژه‌هایی که باید بنویسم و ایمیل کنم را خط می‌زنم.
شب‌ها با چشمانی دردآلود و دستانی که سر انگشتانش پینه بسته پتو را روی خودم می‌کشم و می‌خوابم و حتی در خواب
انگار آب سرد بر سرم ریخته باشند و همان طور که آب از سر و مویم می چکد نگاهم، مژه هایم، گوشه های لبهایم یخ زده باشد. انگار دست هایم ناغافل از بازو جدا شده باشند و افتاده باشند کف آسفالت ترک خورده‌ی جلوی بیمارستان آتیه.
انگار همه چیز دور و برم از حرکت ایستاده باشد ... ماشین ها، آدم ها، صداها.
لحظه ی ناخوبی بود آن وقت که لب های عزیز تو شروع به گفتن کرد. 
 
تا صبح راه رفتم، تا صبح مسخرگی دنیا را فحش دادم
و امروز صبح هنوز زنده ام و هنوز مجبورم روی پاهایم
کمد و لباس های پراکنده در اتاق را مرتب و به هشت تا از گلدان ها رسیدگی کردم. باورم نمیشود که همین مختصر کار ، ۶ساعت طول کشیده! سرگیجه دارم و فقط خدا میداند با هر سر گیجه من چه قدر میترسم که مبادا از حال بروم! با سرگیجه ای شدید و تیغ کاکتوس ها توی دست رفتم روی میز و پرده ام را زدم. از نمیدانم کی که مامان شسته بودتش اتاقم پرده نداشت!
حالا علاوه بر مرتب کردن گل و خاک کف اتاق، باید قفسه های کتاب و جینگیل جات را مرتب کنم. دو قفسه زیر استند گلدان ها _ که عمل
 چند روزی بود که حالم اصلا خوب نبود احساس گنگی داشتم و حوصله هیچ کاری را نداشتم حتی برایم سخت بود که از جایم روی تخت بلند شوم اما امروز که در همان حالات بودم بالاخره مجبور شدم برای اینکه خواهرم را به کلاس تئاتر ببرم از جایم بلند شوم و بعد از اینکه او را رساندم به کلاس تصمیم گرفتم به مرکز مشاوره دانشگاه بروم - خیلی وقت بود که تصمیم داشتم پیش یک مشاور بروم اما این حال بد اجازه نمیداد- وقتی رسیدم به مرکز مشاوره دیدم که آنجا تعطیل بود چرایش را خودم
 
می روم که بروم آموزش ببینم تکلیف این دو واحد عمومی این ترم چه می شود! حقوق سیاسی و اجتماعی در اسلام با یک استاد خوب که روز های سه شنبه اش لغو شده و باید بروم ببینم می شود روز های یکشنبه بروم سر کلاس یا نه! ... برچسب این نیم سال را هم هنوز نزدم روی کارتم. اگر این دو واحد حذف شود، دوازده واحدی میشوم و این ترم هم حذف می شود! مثل حرکت سقل جِیشی ای که ترم پیش زدم! امتحان درس های اختصاصی ام را شرکت نکردم و بخاطرش راهیان نور را از دست دادم و تنبیه شدم و سر ا
آرژانتین و برزیل در نیمه نهایی به مصاف هم خواهند رفت.
آرژانتین در یک چهارم نهایی با دو گل از سد ونزوئلا گذشت. در
ادامه رقابت های مرحله یک چهارم نهایی کوپا آمریکا 2019، آرژانتین و
ونزوئلا تیم های دوم گروه های اول و دوم مسابقات در ریودوژانیرو به مصاف هم
رفتند. آرژانتین که شروع خوبی در این
جام نداشت، به نظر می رسد روی فرم آمده است. مسی و یارانش همچون دیدار با
قطر، در مسابقه ونزوئلا نیز به گل زودهنگامی رسیدند تا کار مقابل رقیبی که
در دور گروهی سخ
به گزارش دورتموند ایران ، دو تیم بارسلونا و دورتموند در دیدار برگشت مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپا به مصاف هم خواهند رفت. این دیدار در ورزشگاه خانگی بارسلونا، نیوکمپ برگزار خواهد شد.
زردپوشان وستفالن و آبی اناری های بارسلونا در حالی به مصاف هم خواهند رفت که پیش از این در تاریخ این دو تیم تنها سه بار به مصاف هم رفته اند.
آخرین مصاف این دو تیم به دیدار رفت مرحله گروهی لیگ قهرمانان در فصل جاری بر می گردد جایی که این دو تیم به نتیجه تساوی بدون گل
چند سالی می شه که به واسطه پسر عموم ، با استاد رائفی پور آشنا شدم و تقریبا اکثر سخنرانی هاش رو دنبال می کنم .. دو سه روز پیش دیدم توی کانال مصاف ، اطلاع رسانی شده بود که قراره تشریف بیاره شیراز برای سخنرانی ، خیلی خوشحال شدم و امروز ساعت 4 مرخصی گرفتم و رفتم سمت سالن فرهنگیان ! تا رسیدم شد ساعت چهار و نیم که تا استاد اومد برای سخنرانی یه نیم ساعت چهل دقیقه ای منتظر شدیم .. البته ساعت شروع سخنرانی هم 5 بود .
ادامه مطلب
 تیم ملی والیبال سریلانکا در سومین مسابقه خود در رقابت‌های قهرمانی آسیا مغلوب قطر شد.

بخش تور و توپ مجله خبری ورزشی اسپورت‌استار

به گزارش خبرگزاری فارس، مصاف تیم‌های قطر و سریلانکا در چارچوب مسابقات قهرمانی آسیایی با برتری 3 بر صفر تیم ملی تیم قطر به پایان رسید. 
قطری‌ها در این مسابقه در سه ست متوالی و با امتیازهای ۲۵-۲۱،  ۲۵-۱۴ و ۲۵-۱۵ توانستند به راحتی سریلانکا را شکست دهند تا نخستین پیروزی خود و سومین شکست سریلانکا در این دوره از مسا
چند سالی می شه که به واسطه پسر عموم ، با استاد رائفی پور آشنا شدم و تقریبا اکثر سخنرانی هاش رو دنبال می کنم .. دو سه روز پیش دیدم توی کانال مصاف ، اطلاع رسانی شده بود که قراره تشریف بیاره شیراز برای سخنرانی ، خیلی خوشحال شدم و امروز ساعت 4 مرخصی گرفتم و رفتم سمت سالن فرهنگیان ! تا رسیدم شد ساعت چهار و نیم که تا استاد اومد برای سخنرانی یه نیم ساعت چهل دقیقه ای منتظر شدیم .. البته ساعت شروع سخنرانی هم 5 بود .
ادامه مطلب
#اطلاعیه_مهم موسسه مصاف
اجتماع بزرگ مردمی #عید_بیعت با امام زمان علیه السلام
امروز... روز امامت امام زمان ما در پیش است؛ روزی که امام ما منتظر است تا بر اریکه قدرت تکیه بزند، یک به یک به پیشگاه او حاضر شویم و با او تجدید #بیعت کنیم...
اما... دوازده قرن از این انتظار میگذرد. دوازده قرنی که عالم در ورطه آتش و خون و خشونت دست و پا میزند... اما نجات دهنده ای نمی یابد. زیرا صدایش نمیزند
آیا... اگر دوازده قرن پیش همدل و هم صدا در تجدید بیعت با امام زمان خود اج
اخبار جدید استقلال تا این لحظه خبر از برد استقلال با نتیجه یک برصفر میدهد که مهدی قایدی زننده گل استقلال به نفت مسجد سلیمان میباشد.
تیم فوتبال استقلال در چارچوب هفته سوم لیگ برتر امروز (یکشنبه) در ورزشگاه بهنام محمدی به مصاف نفت مسجدسلیمان می‌رود. بر همین اساس استراماچونی؛ سیدحسین حسینی، وریا غفوری، سیاوش یزدانی، هروویه میلیچ، محمد دانشگر، علی کریمی، فرشید اسماعیلی، مهدی قائدی، داریوش شجاعیان، آرش رضاوند و دیاباته را در ترکیب قرار دا
{غرب و مهدویت - شماره 1}
 
آیا باید همه چیزدان شویم؟ یا نه، فقط باید ضروریات را دانست؟ حالا اگر کسی پیدا شود و بگوید شناخت غرب ضروری است چه؟
برای این سوال دلایل قانع کننده ای وجود دارد. مثلاً:
✔️ غرب نگرش حاکم بر جهان امروز است.
✔️ رسانه ها با درصد وحشتناکی دست غرب است. (هالیوود به تنهایی ۷۸درصد فیلم ها و سریالهای دنیا را تغذیه میکند.)
✔️ آمریکا به عنوان پرچم دار غرب حضور کاملا فعالی در نزدیکی مرزهای ما دارد.
✔️ مهم تر از این سه مورد، افراد بزر
بسم اللهمی‌خواهم به شمال مملکت بروم، سفیر #انگلیس اعتراض می‌کند؛ می‌خواهم به جنوب بروم، سفیر روس اعتراض می‌کند. ای مرده‌شور این سلطنت را ببرد که #شاه حق ندارد به شمال و جنوب مملکتش مسافرت نماید!ناصرالدین شاه قاجار(تاریخ سیاسی معاصر ایران، سید جلال‌الدین مدنی، ص۷۱ - به نقل از حدیث پیمانه، حمید پارسانیا)
پ.ن. هیچ... دم بچه‌های  «عزیز» سپاه گرم... العزة لله و لرسوله و للمؤمنین.
 
استاد پناهیان :
 
اگر حضرت ولی عصر در مقام امامت نبودند و تنها یک انسان معمولی اما با هزار سال عبادت مقبول و تجربه ی معقول بودند، تاکنون به چه مقامات علمی و معنوی رسیده بودند؟
آیا سزاوار نیست برای تمنای دیدار چنین شخصیتی، تمام عمر درِ خانه ی خدا ضجه بزنیم و رنج ها بکشیم؟
 
 
 
منبع : واحد مهدویت موسسه مصاف ایرانیان (در شبکه های اجتماعی Mahdiaran@)  ؛ موسسه مصاف masaf.ir
دوست دارم
که بروم
از همه جا
از این شهر تنگ
از این دنیا
از کنار این ادمها که کنارم نیستند
وقتی فکر میکنم
تمام این آدما دوستانم هستند
میفهمم که من چقدر بدبختم
که دوستانم نمفهمندم
که مهم نیست خوشی ام
غمم
دلتنگیم
نزدیکی یا دوری ام
تنهایی ام
مهم نیست که چه حالیم
براشون این مهمه که موقعی که ناراحتن 
یا یه چیزیشونه
پیششون باشم
که اگه نباشم میشم بی وفا
مییشم سنگدل
میشم اون چیزی که نیستم
اما اینا
دیگه مهم نیست
من دیگر خسته ام
می خواهم بروم
این رفتن بوی
دوست دارم
که بروم
از همه جا
از این شهر تنگ
از این دنیا
از کنار این ادمها که کنارم نیستند
وقتی فکر میکنم
تمام این آدما دوستانم هستند
میفهمم که من چقدر بدبختم
که دوستانم نمفهمندم
که مهم نیست خوشی ام
غمم
دلتنگیم
نزدیکی یا دوری ام
تنهایی ام
مهم نیست که چه حالیم
براشون این مهمه که موقعی که ناراحتن 
یا یه چیزیشونه
پیششون باشم
که اگه نباشم میشم بی وفا
مییشم سنگدل
میشم اون چیزی که نیستم
اما اینا
دیگه مهم نیست
من دیگر خسته ام
می خواهم بروم
این رفتن بوی
می گویند شخصی از راهی می گذشت دید دو نفر گدا بر سر یک کوچه جلو دروازه خانه ای با یکدیگر گفتگو دارندو نزدیک است بینشان دعوا شود .
 
آن شخص نزدیک شد و از یکی از آنها سئوال کرد : (( چرا با یکدیگر مشاجره و بگو و مگومی کنید ؟ )) یکی از گداها جواب داد : (( چون من اول می خواستم بروم در این خانه گدایی کنم ، این گدا جلو مرا گرفته و می گوید من اول باید بروم . بگو مگو ما برای همین است . ))
 
آن شخص تا این حرف از دهن گدا شنید سرش را به سوی آسمان بلند کرد و به دو نفر گدا ا
 
 
یکی از وظایف شیعیان پیوسته منتظر آن حضرت بودن است و هر لحظه خود را برای آن واقعه عظیم آماده سازند.
خداوند در قرآن هدف از خلقت انسان را عبادت میداند.
و پیامبر در تفسیر این آیه میفرمایند:
برترین عبادت ها، انتظار فرج است.
[میزان الحکمه ج1 ص394]
 
 
منبع : واحد مهدویت موسسه مصاف ایرانیان (در شبکه های اجتماعی Mahdiaran@)  ؛ موسسه مصاف masaf.ir
 
امام على علیه السلام:
 
دروغگو و مرده یکسانند؛ زیرا برترى زنده بر مرده، به سبب اعتماد به اوست. پس اگر به سخن او اعتمادى نشود، زنده نیست.
(غررالحکم، حدیث ٢١٠۴)
 
خودسازی و نه به دروغ برای تعجیل در فرج
 
 
« برای دیدن تصویر در اندازه بزرگ، روی عکس کلیک کنید. »
 
منبع : واحد مهدویت موسسه مصاف ایرانیان (در شبکه های اجتماعی Mahdiaran@)  ؛ موسسه مصاف masaf.ir
 
منتظر یعنی :
با آدم بخیل رفاقت نکنه...
 
از رفاقت با بخیل بپرهیز، چرا که آنجا که به شدت به او نیازمندی از تو دریغ خواهد کرد.
[نهج البلاغه؛ ترجمه استاد انصاریان]
 
 
منبع : واحد مهدویت موسسه مصاف ایرانیان (در شبکه های اجتماعی Mahdiaran@)  ؛ موسسه مصاف masaf.ir
 
استاد رائفی پور :
 
هیئتی که ذکر امام مهدی در آن نباشد، باطل است. اصلاً برای امام حسین اشک می ریزی که مردم امام زمانشان را تنها گذاشتند، یاد بگیری امام زمان خودت را تنها نذاری، یعنی در هیئت تو باید تربیت بشوی برای ظهور. برو با دلت کاری بکن که همانطور که برای امام حسین اشک میریزی، برای امام زمان هم اشک بریزی.
 
 
منبع : واحد مهدویت موسسه مصاف ایرانیان (در شبکه های اجتماعی Mahdiaran@)  ؛ موسسه مصاف masaf.ir
از دفعه قبلی که لپ تاپم رو دستم گرفتم 2 روز میگذره. صفحه هنوز روی فرم پایان طرح پژوهشی بود. میخواستم هر روز در اینجا چیزی ثبت کنم اما دیدم از این دیسیپلین اضافه پرهیز کنم که انبوه دیسیپلین ها روانم را اذیت نکند. شب روز 1 با بچه های شعر رفتیم بیرون، قهوه نوشیدیم و گپ زدیم و خیلی خوش گذشت. گویا قرار است امشب یا فردا شب هم برنامه ای داشته باشند اما من بیشتر از یک بار از این جلسه ها در هفته را اضافه میدانم. وقتش را ندارم؛ شاید داشته باشم! اما اولویتم ن
 بچه ها رفته اند بیرجند. تا شنبه توی اتاق تنها هستم. امروز بیدار که شدم شروع کردم به جمع و جور کردن. اتاق بی اندازه در هم و بر هم بود. دوست داشتم نامرتبی هایش را خودم به تنهایی مرتب کنم آن هم وقتی دیگران نیستند. بعد کمی درس خواندم. بیشتر وقتم را به روشی کاملا ناسالم هدر دادم. در خودم فرو رفتم و در افکار پرت و پلا غوطه ور شدم. تنم را منقبض کردم، پشتم را گرد کردم و همه ی تنش ها را ریختم توی دیافراگم و قفسه ی سینه ام. 
پیش پ نرفتم. اوایل دوست داشتم تنها
 
لحظه تحویل سال همه دعای فرج (الهی عظم البلاء) را به نیت تعجیل در فرج و رفع گرفتاری از مردم قرائت میکنیم.
لطفا این عکس زیبا و پیام را تا میتوانید در تمام شبکه های مجازی منتشر کرده و بعنوان پروفایل خود قرار دهید.
لطفا نشر حداکثری کنید.
 
 
منبع : واحد مهدویت موسسه مصاف ایرانیان (در شبکه های اجتماعی Mahdiaran@)  ؛ موسسه مصاف masaf.ir
بسم او ...
امروز آخرین روز نمایشگاه کتاب بود و من بالاخره فرصت پیدا کردم، البته بهتر است بگویم این توفیق را پیدا کردم، که به نمایشگاه بروم، با همان یار همیشگی، فاطمه:)
تقریبا دوسالی می‌شود(دقیقا بعد از کنکور) که وقتی به نمایشگاه می‌روم، سمت کتاب های درسی نمی‌روم.
ادامه مطلب
 
 
حضور و شرکت در مجالسی که در آنها از فضائل و مناقب حضرت مهدی(عج) و اجداد بزرگوارشان سخن گفته می شود، از تکالیف مردم در عصر غیبت است.
امام صادق(ع) به فُضِیل فرمودند: آیا مینشینید و روایت و حدیث می گویید؟ گفت: آری فدایت شوم. امام فرمود: همانا آن مجالس را دوست دارم؛ پس ای فضیل، امر ما را احیا (زنده) نمایید و خدا رحمت کند کسی را که امر ما را احیا نماید.
[بحار الانوار ج44 باب 34]
توجه: بی شک برپایی چنین مجالسی، سبب ترویج و نشر و توسعه دین خواهد شد...
 
 
منب
س از یکی از این کانال‌های خبری پیامی برایم فوروارد کرد و گفت شاید به‌دردت بخوره. امریه. باید تا پایان وقت اداری امروز به آن‌جا بروم. یحتمل این تنها جایی خواهد بود که شرایطش را داشته باشم. تنها لطف خدا می‌تواند منجر به این شود که درخواستم مورد پذیرش قرار بگیرد. این امیدوار و ناامیدشدن‌های پی‌در‌پی چند وقت اخیر، بسیار ملول و رنجورم کرده. کاش این آن امیدی باشد که حرمان نمی‌شود.
ماجرا از جایی شروع می شود که یک استاد دانشگاه که مطالعات بین رشته ای دارد در اتوبوس راهیان نور با دانشجو ها وارد بحث می شود و به شبهات آنها پاسخ می دهد. از همان روز ها درخواست برای تشکیل جلسات خصوصی و عمومی و سخنرانی او را به این فکر می اندازد که بحث های روشنگرانه، پاسخ به شبهات و مبارزه در عرصه های نوین را در قالبی سازمان یافته تحت عنوان مبارزه با صهیونیزم، اومانیسم، فراماسونری، «مصاف»  طرح ریزی کند.
حدود بیست سال از آن روز ها می گذرد و منتقد
مردی گناهکار در آستانه ی دار زدن بود . او به فرماندار شهر گفت : واپسین خواسته ی مرا برآورده کنید .به من مهلت دهید بروم از مادرم که در شهر دوردستی است خداحافظی کنم . من قول می دهم بازگردم .فرماندار و مردمان با شگفتی و ریشخند بدو نگریست .با این حال فرماندار به مردمان تماشاگر گفت : چه کسی ضمانت این مرد را می کند؟ولی کسی را یارای ضمانت نبود .مرد گناهکار با خواری و زاری گفت : ای مردم شما می دانید که من در این شهر بیگانه ام  و آشنایی ندارم.یک نفر برای خشن
 
اول یه چیزایی باید در مغز و دلمون حل بشه...
 
 
تا کی بگوییم " تا انقلاب مهدی "
یک نماینده ساده یک تیم تبلیغاتی داره
امام زمان من و شما
نماینده خدا روی زمین
نباید تیم تبلیغاتی داشته باشه؟
 
 
منبع : واحد مهدویت موسسه مصاف ایرانیان (در شبکه های اجتماعی Mahdiaran@)  ؛ موسسه مصاف masaf.ir
 
من و مردمان این شهر هیچ ، تو خود همه چیزی...
 
**أللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیکَ أَلفَرَج**
 
**********
 
ای کسی که ادعای دوستی و یاری امام زمان داری...
باد، با شمع های خاموش کاری ندارد، اگر بر تو سخت میگذرد،
بِدان که روشنی...
 
 
منبع : واحد مهدویت موسسه مصاف ایرانیان (در شبکه های اجتماعی Mahdiaran@)  ؛ موسسه مصاف masaf.ir
او یک بلوز بافتنی نوک مدادی زیبا داشت. روزهایی که آن بلوز را میپوشید، بیشتر از همیشه عاشقش بودم: نوک مدادی به چهره اش می آمد.
وقتی که کم کم وزنش بالا رفت و بلوز نوک مدادی اندازه اش نشد، مدام میخواستم سراغش را از او بگیرم، اما نمیتوانستم.
روزی که میرفت، رفتم چمدانهایش را برایش ببندم و بلوز نوک مدادی اش را ته کمدش دیدم. گفتم من این را بر میدارم. این سهم من از آغوش توست. لبخند زد.
او رفت. بلوزش با من ماند.
در این سه سال، هروقت که دلتنگش میشدم، بلوز نو
 
سلامٌ عَلی آلِ یس
 
**أللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیکَ أَلفَرَج**
 
**********
 
زمان باورش رو آسان میکنه
 
با خواب و خیال مردم قدیم شروع میکنم: چی میشد بشه از فاصله دور باهم صحبت کنیم؟ ای کاش میشد حتی تصویر هم رو ببنیم!
اصلا چی میشد تو یه زمان کوتاه از یه کشور بری یه کشور دیگه؟
چقدر خوب میشد لباس های کثیف، خودشون تمیز میشدن و نیازی به چنگ زدن نباشه!
چقدر خوب میشد و و و ...
زمان این رویاها رو تعبیر کرد و امروز خیالات مردم اون زمان واقعی شده.
پس با این مقایسه ب
{رجعت - شماره 1}
 
یکی از حوادث مهم در هنگام ظهور، موضوع رجعت است که یکی از عقاید مسلم شیعه می باشد.
امام صادق(ع) میفرمایند: «از ما نیست کسی که به رجعت ما ایمان نداشته باشد.» (بحارالانوار، ج٥٣، ص ٩٢)
رجعت در لغت به معنای بازگشت است و در فرهنگ دینی، عبارت است از بازگشت امامان معصوم و گروهی از مومنان خالص و کفار و منافقان به دنیا. در ادبیات دینی برای مفهوم رجعت، از واژه هایی مانند «کَرَة» و «اوبة» نیز استفاده شده است.
در آیات و روایات فراوانی به موضو
 
منتظر یعنی :
بدونه کسی که در حال استغفاره از عذاب الهی بدوره
 
امام باقر(ع) از حضرت روایت کرده که فرمود: دو امان از عذاب خدا در زمین بود، یکی از آنها برداشته شد، پس دیگری را که باقی مانده بگیرید و به آن چنگ بزنید. اما امانی که برداشته شد رسول خداست. و امّا امانی که باقیست، استغفار است.خداوند بزرگ فرمود: « خداوند آنان را عذاب نمی کند در حالی که تو در میان آنانی، و عذابشان نمی نماید در حالی که به استغفار مشغولند.»
[نهج البلاغه؛ ترجمه استاد انصاریا
 
 
{ أیْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ }
کجایند خورشیدهای تابان
 
**أللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیکَ أَلفَرَج**
 
**********
 
ای کسی که ادعای دوستی و یاری امام زمان داری...
باد با شمع های خاموش کاری ندارد، اگر بر تو سخت میگذرد،
بِدان که روشنی...
 
 
منبع : واحد مهدویت موسسه مصاف ایرانیان (در شبکه های اجتماعی Mahdiaran@)  ؛ موسسه مصاف masaf.ir
40 روز پیش خبر مرگ دختر عموی سی و چند ساله‌ام را شنیدم. مرگی ناگهانی و بی‌خبر. همانقدر ناگوار و شوکه کننده مثل وقتی که در بچگی امتحانی را خوب می‌دادم و وقتی با نمره‌ی افتضاحش روبرو می‌شدم نمی‌دانستم چه کار کنم.امروز 40 روز از آن بُهت گذشت. بُهتی که آرام آرام یخش شکسته شد. یخی که برعکس همیشه، سرد نبود، داغ بود.زندگی این روزهایم جوری بود که پدر و مادرم را نمی‌دیدم. هرروز و هرساعت کنار زنعمو و عمویم بودند. روزهایی که سرکار بودم با مادرم چت می‌کر
  در بازی سوم از روز اول مسابقات فوتسال قهرمانی زیر ۲۰ سال آسیا در تبریز به مصاف هم رفتند در نتیجه تیم تایلند توانست قرقیزستان را شکست دهد


 
  بخش ورزشی مجله خبری ورزشی اسپورت‌استار
 
به گزارش خبرگزاری فارس، مسابقات فوتسال زیر ۲۰ سال قهرمانی آسیا که در تبریز سالن پور شریفی در حال برگزاری است در اولین روز و بازی سوم تیم‌های جمهوری قرقیزستان و تایلند از ساعت 17 به مصاف هم رفتند.
 
تیم تایلند این بازی را بهتر از قرقیزستان شروع کرد که  در دقیقه
اجتماع بزرگ مردمی عید بیعت با امام زمان علیه السلام
 
امروز...
روز امامت امام زمان ما در پیش است؛ روزی که امام ما منتظر است تا بر اریکه قدرت تکیه بزند، یک به یک به پیشگاه او حاضر شویم و با او تجدید بیعت کنیم...
 
اما...
دوازده قرن از این انتظار میگذرد. دوازده قرنی که عالم در ورطه آتش و خون و خشونت دست و پا میزند... اما نجات دهنده ای نمی یابد، زیرا صدایش نمیزند.
 
آیا...
اگر دوازده قرن پیش همدل و هم صدا در تجدید بیعت با امام زمان خود اجتماع می کردیم، هر
خب، قراربود امروز وقتی درماشین درحال برگشتن به خانه هستم، به اینجا بیایم و خلاصه کوتاهیی از انچه برایم افتاده بنویسم ولی خب طبق معمول یادم رفت.
صبح از خواب ماندم و گوشیم درکنارم نبود و صدای آلارم گوشیم رانشنیده بودم. پدرم به اتاقم آمد و فوری بیدار شدم چونکه من خواب سبکی دارم. اینکه به خرافات اعتقاد داشته باشم برای خودم هم عجیب است و غیرقابل باور
مثلا امروز دوبار عطسه کردم و از بچگی بهم میگفتن وقتی عطسه میکنی حتما اتفاقی میافتد. روبه روی من ف
 
چشم های تو آبی نیستوگرنه حتمادر آنها غرق می شدمسیاه نیستوگرنه حتما درآنهابه خواب می رفتمسبز نیستوگرنه حتما در آنها گم می شدمامانه دوست دارم غرق شومنه به خواب برومنه گم شوممن دوست دارمهر صبحقله ای تازه از چشم هایت رافتح کنمو هر غروبجرعه ای از آنها بنوشمبانوی چشم قهوه ای من..!"محسن حسینخانی"
 
پ.ن:
‍ تصدقت بروماصلا حواست هست کهحواسم پرتقهوهچشمهایت شدهمدام باگوشواره هایفیروزه ات بازی می کنم تاغیرت شاعرانه امقلمبه شودنگذارم از حادثهبوسه قِ
{رجعت - شماره 2}
 
آنچه از مجموع آیات و روایات، به دست می آید این است که جهان هنگام رجعت، جهانی است با ویژگی های خاصِ به خود، که نه به طور دقیق شبیهِ جهان دنیاست و نه همانندِ جهان آخرت است؛ در عین حال، برزخ هم، نیست.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، قیامت را در بالاترین درجه‌ی کشف و شهود دانسته و رجعت، در رتبه‌ی میانی و پایین تر از این دو، ظهور حضرت حجت است. (١)
بنابراین اگرچه رجعت در همین دنیای مادی اتفاق خواهد افتاد اما ویژگی های خاصش، آن را از
 
تا انقلاب مهدی
 
بچه ی سر به راه و آرامی بود؛ از آنها که آدم خوشش می‌آید دم پَرشان بشود. نشسته بود توی پایگاه بسیج. رفتم ایستادم مقابلش. تند تند داشت سوال‌های فرمِ اعزام به جبهه را پُر میکرد. گفتم: چطوری آقای حسن نیا؟ میخواین فرم رو براتون تحویل بدم؟
همینطور که تشکر میکرد، برگه را داد دستم. همه ی نوشته هایش یک طرف، آن جمله‌ی آخرش یک طرف. توی فرمِ ثبت نام برای اعزام، جلوی سوال «مدت داوطلبی حضور در جبهه؟» نوشته بود «تا انقلاب مهدی»
شهید محمدرض
فردا یک پایانترم و یک میانترم دارم. اوضاع خوبی در هیچکدامشان ندارم و استرس هم چیز تازه ای نیست. دیشب و صبح درگیر دعوا شدم. اگر بخواهم طبق معمول رفتار کنم، امروز را تا شب در این وضعیت ... سپری می کنم و شب امتحان هم طبق معمول درس را متوجه نمیشوم. فردا هم می روم و دو تا صفر خوش آب و رنگ میگیرم و آخر ترم برای مشروط نشدن دعا می کنم. اما راستش نمی خواهم درگیر پروسه همیشگی سه ساله ی خودم بشوم و می خواهم همین امروز ؛ فقط امروز را تحمل کنم. چون فردا قرار است ب
تیم ملی فرانسه دیروز در یک بازی دوستانه به مصاف بولیوی رفت و با نتیجه 2-0 به پیروزی رسید. اما مصدومیت کیلیان امباپه، ستاره این تیم از ناحیه قوزک پا که باعث شد او در این بازی دوستانه تعویض شده و از زمین بیرون بیاید، فرانسوی‌ها را نگران کرده است.
دلم می‌خواهد، شالم را کلاه کنم، بروم تا هر جا که شد. دور، دور، دور. البته دور واقعا معنا ندارد، دور از چه؟ هر جا بروم، هستم. آدم‌ها هستند، اخلاق‌های خوب و بد هست، زمین و گیاه و کاغذ و بچه هست. هر جا بروم هم احساس دوری نخواهم کرد. درمانده‌ام و برجای‌نشسته.
کاش ما هم برده بودیم. با این امید بیشتر و بیشتر کار می‌کردیم که یک روز ارباب، یک برگ کاغذ بدهد دستمان و بگوید این سند آزادی توست، حالا می‌توانی بروی هر کجا که خواستی، بروی دوردورها.

+ دوست د
زندگیم شبیه بازی GTA شده. بخش‌های جدیدی از نقشه کشف می‌شوند و جاهای جدیدی را پیدا می‌کنم. امروز با کتابخانه ادبیات آشنا شدم که کتاب‌های سینمایی هم دارد. رایگان است و مثل کتابخانه مدرسه اسلامی هنر ۱۵۰ هزار تومان هزینه ثبت نام نمی‌گیرد. آن قدر تمیز و ساکت و آرام است که آدم مطالعه کردنش می‌آید. دوست دارم بروم و پای پیج اینستایم بنویسم: این رلم با یک کتابخونه پولدار!
{غرب و مهدویت - شماره 2}
 
ضرورت شناخت غرب، تابع برداشت ما از مهدویت است. جریان غرب که از دوره رنسانس دین را مخالف فطرت خود دیده بود، حیات بشر را بر مبنای نفسانیت و خود محوری بنا نهاد و استعمار کردن را حق خود برشمرد.
از طرفی مهدویت به دنبال جهانی سازی معنویت، عدالت و از بین بردن ظلم از سراسر عالم است؛ که از دل آن انقلاب هایی چون انقلاب اسلامی ایران سر برمیاورد.
بنابراین طبیعی است که غرب، مهدویت را با منافع خود در تضاد ببیند، با آن دشمنی کند و با ت
{اخلاق مهدوی - شماره 2}
 
نفس همانند یک شریک برای ماست. پس باید برای کارهایی که انجام میدهیم، به صورت روزانه حساب و کتاب داشته باشیم. درست مثل یک کاسب که هر روز این کار را میکند و اگر این حسابرسی روزانه انجام نشود، ممکن است به مشکل برخورد کند.
کسی که خود را منتظر میداند باید از عملکرد روزانه خود ارزیابی دقیقی داشته باشد، تا نقطه ضعف های خود را بشناسد و آنها را به موقع اصلاح کند. باید بدانیم که ظهور امام زمان، امری ناگهانی است. پس باید برای آن آماد
{اخلاق مهدوی - شماره 1}
 
بی شک رفتار ما شیعیان را، به پیشوایان و رهبران دینی ما نسبت میدهند. اگر ما مدعی پیروی از آنان هستیم، باید بدانیم بی ادبی و بی اخلاقی ما، به شخصیت پیشوایانمان لطمه وارد میکند.
کسی که پیرو امام زمان و منتظر اوست، باید الگوی خوبی، و ادب در گفتار و رفتار باشد؛ تا ادب او وسیله ای برای جذب دیگران به جمع هواداران و منتظران حضرت شود.
مجموعه پیام های «اخلاق مهدوی»، تلاشی برای آشنایی منتظران امام زمان، با اخلاق حسنه مورد رضایت ا
زندگی مشتاق الیه؛ آلوده به «فوت موقت»...
 
و برای تو، عزیزدلم! آنچنان تو را در خودم ریخته ام که اگر مرا در آغوش بگیری تمام استخوان تنم خرد میشود. من این روزها جز نوشتن کاری ندارم. در اصفهان مانده ام و هوا اینجا گاهی ابری و گاهی آفتابی است. به جز نوشتن میتوانم راه بروم، آب بنوشم، حمام بروم و خلاصه زندگی کنم. شاید هم دلم بخواهد برایت نامه بنویسم و حال این روزهایم را شرح بدهم. برای تو که دلت هوایم را نکرده است، شرح این احوال در هر صورت بیهوده جلوه می
 
دلم را مُرور که میکنم...
تمام آن از آنِ توست...
 
 
**أللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیکَ أَلفَرَج**
 
**********
 
روزی فیل با سرعت از جنگل می گریخت!
سبب را پرسیدند گفت:
شیر دستور داده تا گردن همه زرافه ها را بزنند!
گفتند: تو را چه به زرافه؟! تو که فیل هستی پس چرا نگرانی؟!
گفت: بله من میدانم که فیل هستم؛ اما جناب شیر، الاغ را به پیگیری این دستور مأموریت داده!
وقتی مأموریت مهم را بر دوش افراد بیسواد و نادان میگذارند، نتیجه فاجعه بار خواهد بود.
 
 
منبع : واحد مهدو
امروز به دعوت الهه رفتم به حلقه‌ی داستان شهرستان ادب. داستان الهه و دو نفر دیگر را گوش دادم. یاد کانون پرورش فکری افتادم که چقدر با خانم بابایی شعر و داستان می‌خواندیم و کیف می‌کردیم. خب کمی از آن فضا فاصله گرفته بودم. اینجا مجید قیصری حضور دارد و درباره‌ی داستانها نظر می‌دهد. جلسه‌ی خوبی است. رایگان است و در مرکز شهر قرار دارد. دوست دارم باز هم بروم. از همه‌ی سنین به جلسه می‌آیند. یکی از کسانی که داستان خواند نوجوانی بود که داستانش بسیار م
امروز اتفاقی اپیزودی را از فرط بی حوصلگی پلی کرده بودم کنار دستم که حرف بزند و من تست بزنم.سکوت بدی بود خب.حامد صرافی زاده حرف هاش که تمام شد آهنگ رقص بهاری را پخش کرد.من یک لحظه سرم را بلند کردم به طرف بلکا های سقف.یادم افتاد که این آهنگ را در ساندکلاود سنجاق زده بودم که یک روزی در بهار بروم سراغش.غم عجیبی دلم را فشرد.وحشتناک ترین اتفاق زندگیم را دارم میگذرانم.نمیدانم تبعات خوردن روزانه این کوفت ها چه روزی قرار است حالم را بگیرد.هیچ چیز نمیفه
یکی از بخش‌های سخت زندگی تنهایی و مستقل اینه که شب میای خونه و در رو باز می‌کنی و همه جا تاریک و سرده. نه کسی منتظرته و نه تو منتظر کسی هستی، نه چای داغ آماده‌س واست. خونه سرد و تاریکه و تو باید درو باز کنی، چراغارو روشن کنی، چای دم کنی، لباسا رو جمع کنی از روی بند، ظرفای صبحانه رو بشوری و بعد فکر کنی به اینکه آیا دلت میخواد شام بخوری؟ جواب من همیشه منفیه. چون انگیزه و دلیلی برای تنها شام خوردن ندارم. «غذا» و «خوردن» به خودی خود برای من هیچ وقت م
بخشی از مطالبات بازیکنان استقلال صبح امروز به حساب آنها واریز شد.
بخش استقلال مجله خبری ورزشی اسپورت‌استار

به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس، بعد از اینکه بازیکنان تیم استقلال شب گذشته در اعتراض به عدم پرداخت مطالباتشان به اردو نرفتند امروز بعد از واریز بخشی از طلب خود در هتل حاضر شدند.
اعضای تیم استقلال امروز بخشی از مطالبات خود را دریافت کردند و ساعت 12:30 در هتل حاضر شده تا برای برگزاری جلسه نالیز و فنی آماده شوند.
تیم فوتبال استقلال
« برای دیدن تصویر در اندازه بزرگ، روی عکس کلیک کنید. »
 
 
من ز آغاز به وصل تو خریدار شدم/ مهر تو دیدم و از عشق تو بیدار شدم
 
سالیانی که نبودم پی تو، همدم من/ هجر تو دیدم و از هجر تو بیمار شدم
 
ای امید همه عالم، تو ضعیفان دریاب/ من به امید ظهورت بر این کار شدم
 
تو که قائم شده ای بهر قیام شه دین/ من به قد قامت تو سخت گرفتار شدم
 
دل بریدم ز همه تا که رسیدم به رهت/ سالیانیست که از وصل تو تب دار شدم
 
صاحب عصر و زمانی تو زمان را دریاب/ من به امید رسیدن به
{انحرافات مهدویت - شماره 1}
 
در طول تاریخ، دین اسلام به ویژه اندیشه مهدویت همواره مورد هجوم دشمنان قرار گرفته است. دشمن برای مقابله و ضربه زدن به اندیشه مهدویت از روشهای گوناگونی استفاده میکند.
ایجاد و حمایت از فرقه های انحرافی، یکی از این روش هاست.
شکل گیری و رشد فرقه های انحرافی، نتایج منفی زیادی را برای اسلام، بخصوص شیعیان به همراه داشته است.
به همین دلیل قصد داریم ضمن بررسی جریان های انحرافی؛ به عوامل پیدایش، ویژگی ها، پیامدها و راه و روش
همه ما آدمها فکر میکنیم از نگاه دیگران نسبت به خودمان باخبر هستیم.مثلا میدانیم دختر عمو یا خاله و یا ..چه دیدگاه و نظری درباره ما دارند.
اما شاید باورتان نشود که امروز به من ثابت شد که نگاه و فکر آدمها جالب و عجیب است.مثلا یکی امروز توی چشمانم زل زد و گفت  تو این مدلی
هستی.منم هم با چشم های متعجب گفتم نههههههههههههه اصلاااااااااا.گفت راست میگی؟ گفتم آره
گفت همیشه وقتی ظاهرت و حرفهایت را می دیدم و میشنیدم فکر میکردم چنین آدمی هستی
بماند
الان دا
{مهدویت در نگاه اهل سنت - شماره 2}
 
حدیث متواتر، حدیثى است که در همه ی طبقات سند آن، تعداد راویان به اندازه اى فراوان باشد که هیچ شک و شبهه اى در صحت آن باقى نماند.
با توجه به آنچه از صاحب نظران شیعه و اهل سنت نقل شده است، احادیث مهدویت از این دسته اند.
مشخصاتِ چند تن از بزرگان اهل سنت، که اعتقاد به تواتر احادیث مربوط به امام مهدی دارند، به شرح زیر است:
[به ترتیب: نام، سال وفات، اسم کتاب] 
- حافظ محمد بن یوسف، ۶۵۸ق، البیان فی اخبار الصاحب الزمان، ب
در محوطه دانشگاه یک حوض وجود دارد که محیط نسبتا زیبایی را به وجود آورده است و در هر دقیقه، 10 سلفی با فواره آن ثبت می‌شود و در ساعات میانی روز بسیار شلوغ می‌شود. من امروز تصمیم گرفتم به آن جا بروم و کمی کتاب بخوانم ، اما با وجود هدفون، سر و صدای محیط آنقدر زیاد بود که 5 دقیقه هم نتوانستم تحمل کنم. حالا رفته ام یک جای دیگر دانشگاه و دارم می‌نویسم، بلکه ذهنم کمی آرام شود و بعد از کلاس‌ها برای درس خواندن تمرکز داشته باشم. این‌جا هم پر سر و صدا است
⭕️ باید سالیانه ۵ هزارمیلیارد تومان یارانه پرداخت می کردند که این عدد معادل یارانه بنزین ۱۲/۵ میلیون ایرانی است.
جالب اینکه امروز نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه با صدور یک دستور فوری، با کاهش معافیت مالیاتی هنرمندان در لایحه بودجه ۹۹ مخالفت کرد و این یعنی کماکان هنرمندان از معافیت صد درصدی برخوردار خواهند بود.
✅ کانال مصاف@Masaf
 
کاری برای آمدن تو نکرده ایم....!
اما برای نذر قدوم تو جان که هست
چقدر میشه با متن زیر اشک ریخت و به فکر فرو رفت و تامل کرد و تحولی توی سبک زندگی مون بدیم... (کاش اینو به همه دوستداران امام زمان برسونیم، به اونهایی که واسمون مهم هستن)...
وقتی حرف از امام زمان میشه، میشه یاد این حرف امام علی(ع) افتاد که حضرت روی منبر کوفه داد میزد و گریه میکرد: "من میخوام درد مردم عالم رو با شما درمان کنم، اما خود شما درد بی درمان مَنید"...
یابن الحسن، بخاطر کوتاهی هایم،
به گزارش دورتموند ایران ، تیم فوتبال دورتموند در هفته سیزدهم رقابت های بوندسلیگا در ورزشگاه خانگی هرتابرلین، به مصاف هم می روند.
در تاریخ در 10 تقابل اخیر این دو تیم در بوندسلیگا و دی اف بی پوکال جام حذفی آلمان، دورتموند پنج بار موفق به شکست این تیم شده، چهار دو تیم با تقسیم امتیازات زمین را ترک کرده اند و تنها یک بار هرتابرلین موفق به شکست زنبورها شده است.
آخرین برد هرتابرلین برابر دورتموند به سال 2017 باز می گردد که در این دیدار در هفته 24 بوند
 
أیْنَ بَقِیَّةُ اللهِ الَّتی لا تَخلُوا مِنَ العِترَةِ الهادِیَةِ
کجاست باقیمانده‌ی خدا...
[دعای ندبه]
 
**أللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیکَ أَلفَرَج**
 
**********
 
و چه زیباست این «نگران نبودن» ها
و بی دغدغه «خندیدن» ها و «اشک ریختن» ها
و چه زیباست «فقط خدا را دیدن» ها
و بی دغدغه از «مبادا» ها
که...
مبادا «حرف زدن های پشت سر»
مبادا «از چشم ها افتادن ها»
آری!
نگران حرف مردم اگر نباشیم؛ سرنوشت مسیرش را عوض خواهد کرد...
از ویژگی های یاران مهدیست که «در راه
سلام
امروز وقتی ازخاب بیدار شدم که بروم مدرسه مادرم به من گفت که امروز که  ورزش داری به خاطر گلو دردت سعیکن که
ورزش نکنی یا کم تر بدوی .
و بعد من به ما درم گفتم به شما قول نمیدهم  ، ولی تلاشم را میکنم. وبعد ازاین حرف، من کار ها یم را کردم  و با
اتوبوس رفتم مدرسه، وقتی ،رسیدم مدرسه با یکی از هم  کلاسی هایم شطرنج  با زی کردیم  تا معلم  ما آمد وما شطرنج را جمع کردیم.
معلم یک درس قرآنی داد وبرای آن درس دو تا فیلم دانلود کرد وما هم آن فیلم هارادیدیم تا
 
اعلام ماموریت به شیعیان آخرالزمان
 
از: صادق آل محمد
به: همه شیعیان آخرالزمان
 
موضوع ماموریت:
خدمت به امام زمان خود در راستای زمینه سازی ظهور آخرین حجت الهی
 
بخشی از راهکارها:
۱) دعای خالصانه برای فرج
۲) خواندن دعای غریق
۳) خواندن دعای عهد
 
پ.ن ۱: «اگر [من] زمان او را درک میکردم، در تمام روزهای زندگانی ام در خدمت او می بودم.» (بحارالانوار، جلد ۵۱، ص ۱۴۸)
 
پ.ن ۲: «اگر کسی از شما بمیرد، در حالی که منتظر امر [فرج امام مهدی] باشد، همانند کسی است که
{مهدویت در نگاه اهل سنت - شماره 3}
 
گرچه میان شیعه و اهل سنت، در موضوع امام مهدی و ویژگی هاى ایشان اختلاف نظرهایی وجود دارد، اما با این وجود اشتراکات میان این دو مذهب در موضوع مهدویت، قابل توجه است.
برخی از موضوعات مشترک مهدویت در احادیث اسلامى عبارتند از:
✔️ نسب امام
✔️ ویژگی ها و شمایل آن بزرگوار
✔️ نشانه هاى ظهور ایشان
✔️ خصوصیات و شرایط حاکم بر جهان، هنگام ظهور
✔️ برخى حوادث و رویدادهایى که در زمان ظهور به وقوع خواهد پیوست و...
در مباحث
 
أیْنَ الاَنجُمُ الزَّاهِرَة
کجایند ستارگان فروزان
[دعای ندبه]
 
**أللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیکَ أَلفَرَج**
 
**********
 
اندوه بزرگیست زمانی که نباشی...
از لحظه آمدنم به این جهان چیزی به یاد ندارم؛ اما میدانم که هر چه بود گذشت...
کودکی ام با آن همه هیاهوی کودکانه...
نوجوانی ام با آن همه شور و نشاط و طعم تجربه های جدید...
و جوانی ام، که ساعتها در کشمکش شناخت حق و باطل از هم پیشی گرفتند و فقط و فقط گذشتند...
این عمر ماست که میگذرد. میبینید؟؟؟
لمس میکنید؟؟؟
ه
با بابک چت می‌کنم که وسط بحثی تقریبا مهم کانکتینگ می‌شود. هر چه می‌کنم بر نمی‌گردد. نگاهی به چراغ‌های مودم که از پشت پرده پیداست می اندازم. قطع شده. می‌خواهم از پشت میز بلند شوم به سراغش بروم که دستم به لیوان چای می‌خورد. چای سرازیر می‌شود روی تمام برگه‌هایی که یک ماه هر روز در حال مرتب کردن و پاکنویس کردنشان بوده‌ام. همین یک ساعت پیش آخرین برگه تمام شده. می‌آیم برگه‌ها را نجات بدهم که دستم به کاسه‌ی آبی رنگ شیشه‌ای شکرپنیرها می‌خورد،
  تیم ملی والیبال ایران با پیروزی بر بلغارستان یک بار دیگر موقتاً توانست به صدر جدول رده‌بندی صعود کند.


 
  بخش تور و توپ مجله خبری ورزشی اسپورت‌استار
 
به گزارش خبرگزاری فارس، تیم ملی والیبال ایران در چهاردهمین مسابقه خود در رقابت‌های لیگ ملت‌های 2019 موفق شد با نتیجه 3 بر صفر بلغارستان را در خانه شکست دهد. این نتیجه در شرایطی برای ایران رقم خورد که کولاکوویچ از بازیکنان ذخیره و جوان تر خود استفاده کرد.
 
تیم ملی والیبال ایران پیش از این م
ما صبور نبودیم. حالا هم نیستیم. فقط فهمیده ایم که مجبوریم تحمل کنیم. تحمل کردن با صبر کردن توفیر دارد. پشت صبوری کردن حال خوب نشسته است. اما پشت تحمل کردن بدترین حال و احوال نشسته است. ما تمام این سال ها تحمل کردیم. از آن روزهای کودکی..‌ تا این روزهای جوانی .. که یکی یکی پشت هم هرز‌ می‌روند ... خسته ام کرده اند دیگر. بدجور خسته ام کرده اند. دیگر از سن ام گذشته است که این چنین غم های کودکانه ای داشته باشم .‌‌.. اما ... این غم ها از کودکی با من بزرگ شده ا
گاهی به چیزی فکر میکنم و میگویم کاش فلان کار را میکردم و الان شاید زندگی طور دیگری بود.اما امروز بازهم مثل همیشه فهمیدم که زندگی هر لحظه اش متغیر است و من کاره ای نیستم و بخش بزرگی از افکارام سرابی بیش نیستند.مثلا امروز میخواستم شیمی دارویی را از کتابی که عکس گرفته بودم بخوانم زیرا قبلا حس میکردم این کتاب حتما چیز به درد بخوری دارد. اما امروز بعد از سه ساعت وقت تلف کردن متوجه شدم نه تنها مفید نیست بلکه اشتباهاتی هم دارد. البته اشتباه بزرگتر را
 
به سینه تا نفسی هست بیقرار تو ام ...
 
**أللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیکَ أَلفَرَج**
 
**********
 
من ز آغاز به وصل تو خریدار شدم/ مهر تو دیدم و از عشق تو بیدار شدم
 
سالیانی که نبودم پی تو، همدم من/ هجر تو دیدم و از هجر تو بیمار شدم
 
ای امید همه عالم، تو ضعیفان دریاب/ من به امید ظهورت بر این کار شدم
 
تو که قائم شده ای بهر قیام شه دین/ من به قد قامت تو سخت گرفتار شدم
 
دل بریدم ز همه تا که رسیدم به رهت/ سالیانیست که از وصل تو تب دار شدم
 
صاحب عصر و زمانی تو زمان
کودک که بودم وقتی گریه مادرم را می دیدم تعجب می کردم! گاهی ساعت ها تلاش می کردم تا مثل مادرم گریه کنم اما نمی توانستم ... این که ناگاه و بی هیچ دلیل، بدون اینکه پایم به جایی خورده باشد، یا عروسکم را گم کرده باشم، گریه کردن برام بی معنی بود. توی دلم می گفتم این آدم بزرگ ها عجیب غریب هستند ...
کودک که بودم بی خوابی های مادرم را که می دیدم تعجب می کردم! من عاشق شب و تاریکی و سکوتش بودم، اما هنوز نیمی از شب نگذشته بود که چشمانم سنگین می شد! همیشه هر زمان ا
کودک که بودم وقتی گریه مادرم را می دیدم تعجب می کردم! گاهی ساعت ها تلاش می کردم تا مثل مادرم گریه کنم اما نمی توانستم ... این که ناگاه و بی هیچ دلیل، بدون اینکه پایم به جایی خورده باشد، یا عروسکم را گم کرده باشم، گریه کردن برام بی معنی بود. توی دلم می گفتم این آدم بزرگ ها عجیب غریب هستند ...
کودک که بودم بی خوابی های مادرم را که می دیدم تعجب می کردم! من عاشق شب و تاریکی و سکوتش بودم، اما هنوز نیمی از شب نگذشته بود که چشمانم سنگین می شد! همیشه هر زمان ا

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها